تشریح شاخص ها از نظر مدل مرجع APQC
مدل مرجع APQC امروزه کلمهای است که درزمینه کسبوکار بسیار به گوش میخورد. این مدل مرجع مانند یک چارچوب راهنمایی برای کسبوکارهایی ارائه میشوند که پراکندگی و مشکلاتی را در حوزه کاری خود به دلیل محدودیت منابع احساس میکنند.
آنها در کنار این چهارچوب میتوانند به پیشرفت اولیه باز گردند؛ اما مهمترین موضوع دراینبین این است که چگونه به انتخاب شاخص های کلیدی عملکرد از نظر APQC بپردازیم. همراه ما در این مطلب باشید تا بهصورت تخصصی به این موضوع بپردازیم.
نگاهی مختصر به مدل مرجع APQC
در ابتدا نگاهی مختصر به مدل مرجع APQC میپردازیم و سپس به شاخص های کلیدی عملکرد از نظر APQC اشاره میکنیم. APQC درواقع یک چارچوب طبقهبندی است که فرآیند PCF را ارائه میدهد. همانطور که اشاره شد، APQC سلسله مراتبی برای کسبوکارها است که در چهار سطح دستهبندی میشوند.
این مدل مرجع برای کسبوکارهای بسیاری نظیر هوافضا و دفاع، خودروسازی، بانکداری، پخش، محصولات مصرفی، آموزش، تأسیسات برق، صنعت نفت، داروسازی، خردهفروشی و مخابرات بسیار کاربردی است. درواقع مدیران و مسئولان با استفاده از این مدل میتوانند بهراحتی به عملکرد موفق سازمان و صنعت خود دست پیدا کنند.
نگاهی به شاخصهای کلیدی در نظر گرفته شده برای عملکرد از نظر APQC
ازآنجاییکه سازمانها همچنان بر تصمیمگیری مبتنی بر حقایق تأکید بیشتری میکنند، اطمینان از اقدامات مرتبط و دسترسی بهموقع به دادهها اهمیت فزایندهای پیدا کرده است.
اغلب سازمانها تعداد انگشتشماری از شاخص های کلیدی عملکرد از نظر APQC را برای سنجش عملکرد عملیاتی سازمان مشخص میکنند. بااینحال انتخاب و همسو کردن شاخصهای کلیدی عملکرد «درست» با اهداف سازمان اغلب سادهتر از انجام آن است.
سازمانها از چه تعداد شاخص کلیدی باید استفاده کنند؟ تعادل مناسب اقدامات خاص سازمان برای منعکس کردن اهداف و نقاط قوت رقابتی در مقابل معیارهای استاندارد صنعت که امکان محک زدن را فراهم میکند چیست؟ سازمانها برای اطمینان از تصمیمگیری مؤثر باید در چه شیوههای اندازهگیری و گزارشگری شرکت کنند؟
پاسخ تمامی این سؤالات با نحوه انتخاب شاخص های مناسب APQC به دست میآید. همچنین بررسی این شاخصها نشان میدهد که کدام شاخصهای کلیدی عملکرد در هر صنعت بیشتر مورداستفاده قرار میگیرند و اینکه آیا آنها با گزارههای ارزش موردعلاقه آن صنعت مطابقت دارند یا خیر.
بررسی تخصصی پنج شاخص اصلی و کلیدی عملکرد از نظر APQC
در اوت 2018، APQC یک نظرسنجی در مورد شاخصهای کلیدی عملکرد انجام داد تا دادهها را در مورد نحوه عملکرد سازمانها از نظر مدیریت شاخصهای کلیدی عملکرد جمعآوری کند.
APQC بر چندین صنعت متمرکز شد و نگاهی دقیق به نحوه گزارش سازمانها و روشهایی که برای تعیین آنها استفاده میکنند، انداخت.
در نهایت تأثیر آنها بر تصمیمگیری و نقش اتوماسیون در فرآیند گزارش دهی را بررسی کرد. در این نظرسنجی، سه مورد جزء اصلیترین شاخص های کلیدی عملکرد از نظر APQC شناخته شدند که در این قسمت به معرفی و بررسی آنها میپردازیم.
معیارهای مالی
شاخصهای عملکرد از نظر APQC که مرتبط با امور مالی هستند بهصورت کلی بر روی درآمدها و حاشیه سودها تمرکز دارد؛ برای مثال اگر حاشیه سود خالص استاندارد برای یک صنعت معین 50 درصد باشد، آن را یک کسبوکار جدید در آن فضا میداند.
حاشیه سود ناخالص که درآمدها را پس از حسابداری هزینههای مرتبط با تولید کالاهای برای فروش اندازهگیری میکند، یکی دیگر از شاخص های کلیدی عملکرد از نظر APQC رایج مبتنی بر سود است.
معیارهای مشتری
شاخصهای کلیدی عملکرد برای APQC متمرکز بر روی مشتری، بهصورت کلی بر کارایی هر مشتری، رضایت او و حفظ او در شرکت میکوشد.
ارزش طول عمر مشتری یکی از مقیاسهایی است که با معیارهای مشتری که یکی از شاخص های کلیدی عملکرد از نظر APQC است، رابطه مستقیمی دارد. درواقع این ارزش نشان میدهد که مشتری تا چه اندازه برای در کل رابطه تجاری با شما هزینه پرداخت میکند.
اما در مقابل، هزینه جذب مشتری یکی از مهمترین سنجهها در شاخصهای کلیدی عملکرد مناسب از نظر APQC مبتنی بر معیارهای مشتری است که نشاندهنده کل هزینه بازاریابی و فروش لوازم به افراد است. با قیاس ارزش طول عمر مشتری و هزینه جذب مشتری میتوان اثربخشی این شاخص را سنجید.
معیارهای عملکرد فرآیند
درواقع هدف این معیار، اندازهگیری و نظارت بر عملکرد عملیاتی در سراسر یک سازمان است؛ بهعنوانمثال به هنگام تولید محصولات، تعداد محصولات معیوب با محصولات تولیدشده اندازهگیری میشوند. موضوع مهم دراینبین این است که درصد محصولات معیوب در گذر زمان کاهش یابند.
بررسی مفهوم سنجهها در این زمینه
به زبان ساده، سنجهها در کسبوکار میتواند تعداد (مثال، تعداد بازدیدکنندگان وبسایت) یا مقدار محاسبهشده (مثال، نرخ کلیک یا CTR) باشد.
اساساً یک سنجه فقط یک عدد است و بهخودیخود نمیتواند عملکرد کسبوکار یا ابتکارات بازاریابی شما را اندازهگیری کند. اکثر معیارهای کسبوکار نمیتوانند رشد کسبوکار شما را نشان دهند یا به شما در تعیین اهداف تجاری یا تخصیص منابع کمک کنند.
بهعنوانمثال معیار بازاریابی رسانههای اجتماعی مانند «تعداد دنبال کنندگان اینستاگرام برای کسبوکار شما» نمیتواند چیزی در مورد درآمد کسبشده یا تبدیل مشتری شما نشان دهد.
با این تفاسیر میتوانیم به این نتیجه دست یابیم که سنجهها کاملاً متفاوت از شاخص های کلیدی عملکرد از نظر APQC هستند و درواقع با کنار هم قرار گرفتن این دو موضوع میتوان به عملکرد کسبوکار خود رونق بسیاری افزود.
تفاوت سنجهها و شاخص های کلیدی عملکرد از نظر APQC در چیست؟
ردیابی و اندازهگیری سنجههای کسبوکار و شاخصهای کلیدی مناسب از نظر APQC برای موفقیت هر سازمانی ضروری است. به زبان ساده، یک سنجه درواقع یک بلوک ساختمانی است که از شاخص های کلیدی عملکرد از نظر APQC پشتیبانی میکند، درحالیکه این شاخصها میتوانند برای اندازهگیری عملکرد هر هدف یا هدف استراتژیک مورداستفاده قرار گیرد. یک سنجه کسبوکار در صورتی میتواند به این شاخصها تبدیل شود که یک هدف تجاری را برآورده کند.
کلام آخر
با استفاده از سنجهها در کنار به شاخص های کلیدی عملکرد از نظر APQC میتوانید این اطمینان را به تمامی کارکنان خود بدهید که بهخوبی در جهت رشد شرکت خود به حرکت میپردازید.
شاید استفاده از این موارد در ابتدا کار تا حدودی برای شما مشکلساز یا سخت باشد؛ اما با استفاده از کمک افرادی که در این زمینه دارای تجربه بسیار بالا هستند میتوانید بهخوبی این موارد را بر روی عملکرد کسبوکار خود پیاده کنید.