بلاکچین و اهمیت آن در مدیریت فرایند
این راهنمای ساده توضیح میدهد که بلاکچین چیست، چه کاربردهای عملی در کسب و کار دارد و چرا آینده مشاغل بستگی به درک نحوه کار آن دارد. این مطلب شامل واژه نامه مفیدی از مفاهیم معمول بلاکچین و اصطلاحات مخصوص آن است.
اگر کتاب ثروت ملل آدام اسمیت (1776) را خوانده باشید، میدانید که مدیریت فرآیندهای کسب و کار قدمتی بیش از ایالات متحده آمریکا دارد:
آدام اسمیت:
“یک کارگر که آموزش ویژهای ندیده باشد، شاید با نهایت پشتکار خود بتواند یک پین در روز بسازد و مطمئناً نخواهد توانست بیست عدد بسازد.
اما به روشی که اکنون این صنعت انجام میشود، نه تنها کل کار یک تجارت عجیب و غریب است، بلکه به چند قسمت تقسیم میشود که بخش عمده آنها نیز به همین ترتیب عجیب و غریب به نظر میرسند. یک نفر فلز را تبدیل به سیم میکند.
دیگری آن را صاف میکند؛ نفر سوم آن را میبرد. نفر چهارم آن را تیز میکند؛ نفر پنجم بالای آن را پرچ میکند. آنها هنگامی که تمام تلاش خود را به کار بگیرند میتوانند در طی یک روز حدود دوازده پوند پین بسازند.
بنابراین ده نفر میتوانند چهل و هشت هزار پین در روز بسازند. لذا هر شخص با ساختن یک دهم از چهل و هشت هزار پین، ممکن است چهار هزار و هشتصد پین در روز بسازد. اما اگر همه آنها جداگانه و مستقل عمل کرده بودند مطمئناً هر یک از آنها نمیتوانستند بیست عدد و شاید حتی یک عدد پین در یک روز بسازند. بخشهایی از آنچه در حال حاضر قادر به انجام هستند، در نتیجه تقسیم مناسب عملیات و ترکیبی عملیات مختلف آنها میباشد. “
بنابراین آیا واقعاً طی 200 سال همه چیز در مورد نرم افزارهای BPM که امروز در سازمانهای خود میپرورانیم، تغییر کرده است؟ آدام اسمیت تقسیم کار و سپس ترکیب مجدد عملیات مختلف آن را – به عنوان اولین راه برای افزایش نمایی بازدهی کارخانه – شناسایی کرد.
ما میدانیم که چه در حال ساختن یک ماشین باشیم و چه برای مهمانهای تابستانی کاپ کیک درست کنیم، یک جفت دست اضافی با استقرار مناسب، میتواند بازده ما را افزایش دهد – نه با نصف کردن کار، بلکه با بهرهور نمودن کارمان.
آیا این همان کاری نیست که BPM انجام میدهد؟ مشاغل کوچک غالباً با تیمی از افراد چندکاره شروع میشوند، اما یک کسب و کار نباید آنقدر بزرگ شود که رزومه کارمند حقوق و دستمزد و رئیس بخش فروش بسیار متفاوت باشند.
مطمئناً به جز در وخیم ترین شرایط، انتظار ندارید که آنها وظایف یکدیگر را پوشش دهند. این امر منجر به تقسیم کار شده و به جای یک رویکرد فرآیند گرا، به رویکردی اغلب دپارتمان گرا مبدل گشته است. BPM به عنوان یک دستورالعمل، مدتهاست که به دنبال دستیابی به هدف کارآیی و اثربخشی فرآیند است.
اتوماسیون رباتیک فرآیند جزء آخرین شاخه های درخت تکاملی است
ممکن است هنگامی که ما کار را تقسیم کنیم تا افراد وظایفی را که به بهترین وجه برای آنها مناسب است انجام دهند، شروع به تخصیص یکسری وظایف به کامپیوترها نماییم که قبلاً توسط انسان ها انجام میشدند- و متوجه میشویم که ربات ها در حال انجام کارهای بسیار سبک متعلق به بسیاری از فرآیندهای کلیدی و معمولا تکراری هستند که در صورت انجام توسط انسان مستعد خطا خواهند بود.
اتوماسیون انسان را از انجام فعالیتهای پیچیده تر رها میکند. در جایی که BPM یک رشته کاربردی است، RPA یک پیشرفت در اجرای تکنولوژی محسوب میشود.
هدف از بکارگیری BPM، خواه آن را بر روی یک قطعه هوشمند از نرم افزار رایانه ای بکار گیرید و خواه برای قرار دادن کارتها در میز سالن اجتماعات استفاده کنید، تغییر چندانی نمیکند، کاربرد آن اساساً مربوط به به دست آوردن کارایی و اثربخشی فرآیند است. نحوه استفاده شرکت ها از این روش ها، تکنیک ها و اصول متنوع است و از این رو تعیین کننده موفقیت آنها است.
به همین ترتیب، آدام اسمیت ممکن است به سرعت خود را در خانه و مشغول با برخی از مفاهیم BPM، و به طور بالقوه حتی محصولات کاربرپسندتر موجود در بازار ببیند(ناگفته نماند که جذب ویژگی های موتورهای تحلیلی صفحه لمسی پرتابل ما نیز شده است).
و سپس بلاک چین وارد صحنه میشود
بلاک چین نقش واضحی در برنده شدن سود سهام مربوط به 20 سرمایه گذار در ارزهای دیجیتال و تبدیل نمودن آنها به تیتر اخبار داشته است.
اما تکنولوژی بلاکچین چیزی فراتر از ثروتمند ساختن چندین سرمایه گذار اولیه است. پتانسیل بلاک چین چه چیزی بیش از پر کردن جیب های افراد فوق العاده ثروتمند میتواند باشد؟
کلمه بلاکچین ( blockchain ) یک اصطلاح کوتاه برای نوع خاصی از تکنولوژی توزیع شده است. در یک بلاک چین بدون مجوز عمومی مانند بیت کوین یا Ethereum ، هر گره از شبکه از هر جای شبکه قابل مشاهده است.
یک دورهمی عصرانه دوستانه را تصور کنید:
آدام: من برای تو قهوه میگیرم باربارا، زیرا تو هفته گذشته برای من قهوه گرفته بودی.
باربارا: ممنون آدام!
کلایو: من کیف پولم را در خانه جا گذاشته ام … آدام، ممکن است برای من هم بگیری؟
دنیس: اوه، من هم همینطور! ببخشید آدام!
آدام: پس من قهوه همه رو میخرم …
ادوارد: من به تو میگویم چه کار کنی آدام – من از هفته گذشته هنوز 15 دلار به تو بدهکار هستم. من این قهوه ها را میگیرم و به این ترتیب برابر میشویم، خوب است؟
پیشخدمت مبلغی را از ادوارد میگیرد و گرچه هیچ کس آن را “بلاک چین “نمینامد، اما دقیقاً همان چیزی است که انجام میشود. شرکت کنندگان در شبکه پیگیری تمام معاملات را انجام داده اند.
تفاوت در این است که یک بلاک چین (با بخشهای مبادلاتی خود)، در کامپیوترها زندگی میکند و نه در حافظه دوستانتان که ممکن است به شما یادآوری کنند که این سومین هفته متوالی است که کیف پول خود را در خانه گذاشتهاید و شاید زمان آن باشد که شما نوشیدنی بخرید.
در مورد بیت کوین نیز همین است: هیچ بانک مرکزی ارز صادر نمیکند. ارز دیجیتالی با استفاده از بلاک چین و بکارگیری رمزگذاری نظامی برای ایجاد بیت کوین، مشکل هزینه دو برابر کردن را حل نمود(یعنی اجازه نمیدهد دو برابر همان پول دیجیتال را خرج کنید).
بدون آنکه لازم باشد آن را توسط یک مقام مرکزی قابل اعتماد اجرا کنید. درست همانطور که هر بار که پول نقد را در مغازه تحویل میگیرید، به مهر تأیید بانک نیاز ندارید.
اجرای بلاک چین به صورت بیت کوین – یک نماد پول نقد دیجیتالی همتا یا peer-to-peer – به خودی خود یک مقاله است، اما این تنها مورد استفاده از بلاک چین نیست.
بگذارید کمی روی استفاده های غیر پولی از بلاک چین تمرکز کنیم. یک مثال ساده در مورد نحوه کمک به محافظت از مالکیت معنوی بیان میکنیم:
بگذارید مطلبی را که هم اکنون میخوانید “نسخه ” A بنامیم. حال تصور کنید که انتشارات دیگری تصمیم دارد با قرار دادن گزارش ها و مصاحبه های بیشتر، کمی آن را بزرگتر کرده و در مجله خود آنچه را که “نسخه “B نام دارد، منتشر نماید.
سپس این مطلب به اسپانیایی (نسخه C) ترجمه شده و در خارج از کشور منتشر میشود. قبل از اینکه بیش از حد در نسخه های مختلف درگیر شویم، میبینیم که کل این تبادلات کمی مانند بلاکچین شروع به کار میکنند: هر تکرار از مقاله بدون تغییر است و میتوانیم ببینیم که در تکرارهای بعدی چطور ساخته شده است.
این امر در عمل به چه معنی است؟ اگر شما مجله داشته باشید و بخواهید مجدداً مقاله را منتشر کنید و بخواهید به افرادی که آن را نوشتند دستمزد پرداخت کنید، بلافاصله میدانید که بسته به نسخه ای که میخواهید آن را چاپ کنید، پول را باید به کجا ارسال نمایید:
- نسخه: A نویسندگان اصلی
- نسخه B: نویسندگان اصلی، به علاوه ویرایشگر
- نسخه C : نویسندگان اصلی، ویرایشگر و مترجم اصلی
هر نسخه از مقاله، نسخه قبلی را تغییر نمیدهد. این خاصیت تغییر ناپذیری است و یک مفهوم اصلی است که بعداً به آن خواهیم رسید. همانطور که وارد دنیای بلاک چین میشویم دو اصطلاح اصلی برای معرفی در این مرحله، اصطلاحات پروتکل و رمزگذاری هستند.
با مراجعه به دوستان در کافی شاپ، معاملات طبق قوانین یا پروتکل های خاصی انجام میشوند: مثلاً همه آنها از همان ارز استفاده میکنند. ممکن است بگوییم که قانون دیگر این است که مبلغ پول مورد بحث بسیار ناچیز است و هرگونه تمهیدات مالی که ممکن است بین دوستان در جریان باشد، در کافی شاپ اتفاق میافتد.
همه بلاک چین ها دارای برخی از سطوح رمزگذاری هستند: اگر قضیه قهوه دوستان ما و اینکه چه کسی پول را میپردازد به زبان علامت اتفاق بیفتد، میتوان گفت که این اطلاعات رمزگذاری شده است (فرض میکنیم پیشخدمت زبان علامت را نمیداند – مگر اینکه وی هکر باشد).
همچنین میتوانیم بگوییم که این یک بلاک چین مبتنی بر مجوز خصوصی است؛ زیرا فقط بین گروه دوستان وجود دارد – یک غریبه نمیتواند وارد آن شود و از ادوارد بخواهد که پول قهوه او را نیز بپردازد.
بنابراین یک بلاک چین میتواند برای برخی باز بوده و برای دیگران محدود باشد. یک دسته قوانین یا پروتکل برای مشارکت در شبکه و دسترسی به داده ها، مورد توافق قرار خواهد گرفت.
بنابراین دانستیم که بلاک چین چیست. اما چرا شرکتهای مختلف باید برای چیزی مثل BPM از آن استفاده کنند؟
بگذارید تصور کنیم که آدام اسمیت کنار ماست و ما باید این قضیه را برای او توضیح دهیم. ما از فرآیند خودش برای ساختن پین به عنوان سکوی پرتاب استفاده خواهیم کرد. بنابراین بسیار ساده است:
همانطور که آدام اسمیت خاطرنشان کرد، دادن یک کار جداگانه به هر فرد باعث میشود کل سیستم از نظر نمایی کارایی بیشتری داشته باشد. چگونه میتوان از بلاک چین در این مورد استفاده نمود؟
بیایید تصور کنیم که تنها در مورد پنج فرد مختلف که قطعات تشکیل دهنده یک پین را میسازند، صحبت نمیکنیم؛ بلکه پنج شرکت جداگانه نیز هستند.
بدون هر یک از بخشهای سیستم که با هم کار میکنند، در پایان هیچ پینی وجود ندارد، هیچ محصولی وجود ندارد و بنابراین هیچ کس حقوق نمیگیرد. این همکاری به همه کمک خواهد کرد.
حال تصور کنیم که قیمت فولادی که سیم از آن ساخته میشود آنقدر نوسان میکند که تأثیر عمده ای بر سود تولید کنندگان دارد. این عاملی است که میتواند بر روی هر شرکتی در این فرآیند تأثیر بگذارد، اما در واقع فقط یک شرکت، یعنی شرکتی که از فلز سیم میسازد، مواد اولیه را خریداری میکند.
روزی که قیمت فولاد به طور ناگهانی بسیار ارزان شود، شرکت تهیه سیم مایل است تا حد امکان خریداری کند. اما متأسفانه آنها پول زیادی در بانک ندارند.
این جایی است که بلاک چین میتواند کمک کند.
به طور سنتی، سیم سازها ممکن است مجبور به مراجعه به بانک گردیده و از آنها تقاضای پول بیشتری به عنوان وام کنند. با داشتن پلتفرم اعطای وام مبتنی بر بلاک چین، آنها میتوانند از مشاغل دیگر وام یا حتی خدمات دیگری دریافت کنند.
از آنجا که شرکت ها توافق کردند تراکنش های خود را در بلاک چین ضبط کنند، هر شرکتی میتواند ببیند دیگران چه کاری انجام میدهند.
حتی اگر پول فولاد موجود در انبار شرکت نوک تیزکن، توسط شرکت ساخت سرپیچ ها پرداخت شود، توسط کامیونهای شرکت برش دندانه های بالا تحویل داده شود و متعلق به شرکت سیم ساز باشد، هیچ بحثی وجود نخواهد داشت.
بلافاصله میتوانیم ببینیم که بلاک چین این پنج شرکت را قادر ساخته است تا برای سود متقابل خود با یکدیگر همکاری نمایند. سازندگان پین متفاوتی را که در شهرهای دیگر قرار دارند اما در شبکه و پلتفرم بلاک چین مشابهی نیستند، تصور کنید.
پنج کسب و کار مورد بحث ما، به منظور یکی کردن منابع و از جمله امور مالی با یکدیگر همکاری میکنند. بسیاری از کسب و کارهای کوچک وقتی صحبت از پول نقد میشود، مورد لطف بانک های خود قرار میگیرند.
با استفاده از یک شبکه و بستر مبتنی بر بلاک چین، شرکتها میتوانند مبالغی را با شفافیت به یکدیگر وام دهند. آیا بانک ها میتوانند ارزش این کار را دریابند و به عنوان کنسرسیوم به این شبکه ها بپیوندند؟ باید گفت این قضیه مدتی است که اتفاق افتاده است.
اشتراک داده ها به این شیوه و با رمزگذاری، به معنای سازگار بودن کیفیت داده ها، محافظت از اطلاعات اختصاصی و به لطف چندین نقطه بررسی اعتبار، به معنای ناامید کردن کلاهبرداران است.
انگیزه واضحی وجود دارد و هر بخش برای رونق بیشتر همکاری میکند. در حالی که بیت کوین افراد را برای پول هیجان زده کرده است، کالاهای واقعی در اینجا داده و اعتماد هستند.
بنابراین بلاک چین فقط یک پایگاه داده پر افتخار است. چه چیز بزرگی در مورد آن وجود دارد؟ این عبارات، نظر مشترک افرادی است که هنوز دوست دارند از بلاک چین اجتناب کرده و به همه چیز از طریق یک الگوی محاسباتی نگاه کنند که ما را به درستی به این مرحله از تکامل رسانده است.
بلاک چین یک “دفترچه رمزگذاری شده اشتراکی با یک وضعیت مشترک” است. به این معنی که همه شرکت کنندگان داده های یکسان و زمان یکسانی دارند. این امر برخلاف بانکهای اطلاعاتی است که از طریق سیستم ها بهم متصلند و در آن فرد باید اغلب داده ها را باهم تطبیق دهد. اکنون میبینیم که چرا بلاک چین به یک بانک اطلاعاتی استاندارد ارجح تبدیل شده است.
واضح است؛ در حالی که در یک پایگاه داده میتوان توسط متولی بانک اطلاعاتی تغییراتی ایجاد کرد، اطلاعات مربوط به بلاک چین تغییر ناپذیر هستند. بانک اطلاعاتی یک تصویر کلی از یک لحظه به صورت جداگانه است، در حالی که بلاک چین یک تصویر کلی از سفر اطلاعات است که توسط همه به اشتراک گذاشته شده است. بنابراین تمام سفر را از آغاز تا آن لحظه برای شما تعریف خواهد کرد.
یک پایگاه داده ممکن است غیرقابل اعتماد باشد؛ حتی هنگامی که دو طرف با استفاده از روشی ایمن و رایج، داده ها را با یکدیگر به اشتراک میگذارند، حالتی از بلاک چین را به وجود میآورند.
سه نسخه از این مقاله را به یاد بیاورید (A : اصلی؛ B : ویرایش شده،C : ترجمه شده). یک ناشر نسخه C را میخواند و فکر میکند که چقدر درخشان است(ممکن است اتفاق بیفتد). ممکن است یک بانک اطلاعاتی بگوید که این مطلب به جای نویسندگان اصلی توسط مترجم نوشته شده است.
این اشتباه است که انتظار داشته باشید مترجم مقاله دیگری را در مورد بلاک چین بنویسد. به همین ترتیب، اشتباه است که فکر کنیم نویسندگان اصلی میتوانند مقاله ای را به اسپانیایی ترجمه کنند.
فهمیدن اینکه چه کسی در این پروژه و در چه مرحلهای حضور یافته است، از مراحل تألیف گرفته تا ویرایش و در نهایت ترجمه، همگی داده های مفیدی هستند. اگر ناشر مورد نظر یک مقاله دیگر، یک ویراستار مشارکت کننده یا یک مترجم اسپانیایی بخواهد، ممیزی بلاک چین با اطمینان بیشتری شخص مناسب را به او نشان میدهد.
یک پلتفرم مبتنی بر بلاک چین میتواند برای ایجاد حقوق مالکیت معنوی، اعتبارات و حتی حق امتیاز مربوط به مقاله استفاده شود (از قراردادهای هوشمند در برخی موارد دیگر استفاده میگردد).
استفاده از بلاک چین چه موقع منطقی است؟ در اینجا داده ها و اعتماد مفاهیم اصلی هستند و ممکن است دوباره فکر کردن در مورد قیاس های ذکر شده در بالا برایتان مفید باشد. بلاک چین در واقع سیستم رسمیکردن انتقال داده ها و اعتماد بین طرفین است.
اعتبار
تغییر ناپذیری: تراکنش های منتشر شده روی بلاک چین تغییر ناپذیر است، به این معنی که آنها را نمیتوان پاک کرده و یا تغییر داد.
حسابرسی: این ویژگی به ما امکان میدهد تا به موقع برگردیم و بتوانیم تراکنشها را حسابرسی و بررسی نماییم.
بنابراین هنگامی که لازم است مطمئن شویم که آیا تراکنش معتبر است، آیا انجام نشده و نمیتوان از آن جلوگیری کرد، استفاده از بلاک چین بسیار مؤثر است. استفاده از بلاک چین از این جهت، با استفاده از پایگاه داده های متمرکز و داده های ذخیره شده متمرکز تفاوت دارد.
عدم تمرکز
همانطور که استیون جانسون در مقاله نیویورک تایمز با عنوان “فراتر از حباب بیت کوین” استدلال میکند ریشه های اینترنت غیر متمرکز بوده است.
یعنی هیچ یک از نهادها یا مجموعه ای از اشخاص، آن چیزی را که کاربران به طور روزمره در اینترنت تجربه میکنند، هدایت یا کنترل نمیکنند.
در حدود 20 سال گذشته، مدل ها و اپلیکیشن های تجاری توسعه یافته اند و تأثیر زیادی روی چند شرکت انتخابی یعنی گوگل، فیس بوک، آمازون، توییتر، اینستاگرام، واتس اپ داشته اند.
بلاکچین های عمومی، چشم اندازی از مساوات در جوامعی از انسانها میدهند که گره های شبکه را دایر میکنند و برای منفعت بردن از شبکه در شبکه شرکت میکنند. به این ترتیب به سوی متخصصانی در زمینه های مختلف میرود که به عنوان مثال در مقاله ویکی پدیا مشارکت میکنند، یا ده ها شرکت مختلف که اجزای یک ماشین را تولید و سپس ردیابی مینمایند.
علاوه بر این، توزیع ذخیره داده از طریق یک شبکه به جای ذخیره کردن آن در یک پایگاه داده متمرکز، نقطه ضعف مربوط به اختلال در دادهها را از میان برمیدارد.
عناوین اخیر در مورد دستبرد و نقض اطلاعات در شرکت هایی مانند Equifax،Home Depot و Target به این برندها آسیب رسانده و هر یک از سازمان ها را به مشکلات پاکسازی آشفتگی ها دچار ساخت. تصور کنید اگر آنها داده های خود را توزیع میکردند و آن را در بلاک چین تثبیت مینمودند، شاید هک های آنها چندان تأثیرگذار نبود.
بنابراین هر كجا كه نياز به تأمين داده ها يا از بين بردن نقطه خرابي باشد، فکر كنيد که آيا ذخاير اطلاعاتی رمزگذاري شده به کمک بلاک چین مفيد خواهد بود یا خیر؟
تجزیه
این یک واژه سخت برای ساده سازی فرآیند شماست: تجزیه اطلاعات باعث کاهش اعتماد شما به واسطه ها میشود. به عنوان مثال افرادی که قهوه میخورند، مبالغ ناچیزی را مستقیماً به یکدیگر پرداخت میکنند و نه از طریق بانک.
اثبات مالکیت
با توجه به ویژگی های تغییر ناپذیری و حسابرسی، بلاک چین بهترین فناوری را برای “اثبات مالکیت” هر دارایی ارائه میدهد. ماشین، خانه، سهام، قطعات هنری، دوچرخه، حتی گواهی دیپلم شما و هر چیزی که مالکیت آن میتواند تغییر کند، کاندیدای خوبی برای استفاده از بلاک چین و ردیابی زنجیره تصرف آن دارایی است.
اثبات حق نویسندگی
در صورت بروز اختلاف درباره پرداخت و یا سؤال از خواننده، مسئله توافق در مورد اینکه کدام نویسنده در چه چیزی کمک کرده است و کدام نویسنده پاسخی را به خواننده بدهکار است، وجود خواهد داشت.
به همین ترتیب، نویسندهای که بی سر و صدا نام نویسندههای دیگر را از یک کار مشترک حذف کند و آن را صرفاً به عنوان اثر خود معرفی نماید، حضور یک بلاک چین با پلتفرم فعال این امکان را به وجود میآورد که ادعاهای بعدی درباره حق امتیاز یک پرونده باز و بسته شود.
اتوماسیون
بلاک چین با ساز و کارهای داخلی اجماع تعبیه شده در درون خود، اساساً اتوماسیون فرآیندهای پیچیده کسب و کار را فراهم میکند.
در دنیای امروز، این فرآیندها توسط سیستم هایی که در بین شرکای مختلف زنجیره تأمین گسترده شدهاند، انجام میشود. برای هر شرکت سیستمی را تصور کنید و سپس سیستم های دیگری که برای تعامل، به اشتراک گذاری داده ها و سازگاری داده ها بارها و بارها ساخته شده اند. حال سعی کنید هزینه تمام آن تراکنشها را تصور نمایید.
بلاک چین نیاز به تطبیق دادن های منظم را از بین برده و از این طریق هزینه تراکنشها را کاهش میدهد. بلاک چین این کار را با اجرای مکانیسم اجماع انجام میدهد که ایجاد یک نسخه مشترک واحد از حقیقت را ساده مینماید.
شفافیت
خصوصیات گفته شده در بالا ما را به موضوع اصلی سوق میدهد: شفافیت. شرکت کنندگان شبکه، معتقدند که وضعیت مشترک تمام تراکنشهای موجود در شبکه، شفافیت است. این میزان از سهولت در ایجاد شفافیت، نقطه قوت بلاک چین محسوب میشود.
بالاخره همه این ویژگی ها ما را به سمت اعتماد سوق میدهد. تصور کنید اگر اعتماد وجود نداشت چه اتفاقی میافتاد. به زمان، تلاش و منابعی که باید برای ایجاد حس اعتماد نامشهود صرف کنیم، فکر کنید.
ما به آرامی، اما با اطمینان به سمت یک الگوی جدید حرکت میکنیم: “اعتماد نکردن به یک شرکت یا یک سازمان، اما اعتماد کردن به یک زنجیره.” اعتماد کردن به دنیای اتوماتیک غیر قابل اعتماد. اعتماد، پشتیبان خیلی از آن چیزهایی است که ما برای آنها ارزش قائلیم: همکاری، خلاقیت، امنیت.
عدم اعتماد به سرعت منجر به پارانویا و فلج میشود. بنابراین بلاک چین به واقع فرصتی است برای همه نهادها با همه سلایق که بتوانند خلاقانه و در تعامل با یکدیگر عمل کنند؛ بدون اینکه ریسک از دست دادن داده ها، مالکیت معنوی و دارایی های دیجیتال وجود داشته باشد.
کارهای داخلی شرکت خود را تصویر کنید. حال پراکندگی داده های دفاتر شهری،ERP ها و اپلیکیشنهای سفارشی خانگی که با رابط ها، واسطهها و پرتال های مشتریان به هم وصل شدهاند، در معرض دید قرار دهید.
اکنون این چشم انداز را در بین تمام شرکای خود در سراسر زنجیره تأمین پخش نمایید. این تصویر، واقعیت عملیاتی فعلی شرکت است. حال یک فرآیند خودکار و روان را به همراه همه شرکای شبکه خود تصور کنید و مجددا آن را به اشتراک بگذارید.
این تصویر ممکن است واقعیت آینده شرکت شما باشد. با توجه به بسیاری از تغییرات تحول گرایانه، این حالت ممکن است مورد نظر برخی نباشد.
نتیجه
در سطح تاکتیکی، بلاک چین فراتر از همه مزایای آن، واسطهای برای کارآیی فرآیند است. این تکنولوژی، آخرین تحول در زمینه اتوماسیون فرآیند و به اشتراک گذاری ایمن داده ها است.
بلاک چین شامل اتوماسیون و مدیریت فرآیندهای کسب و کار است. ممکن است فرد آن را در محدوده سازمان اعمال کند، هر چند که اگر لنز آن وسیع تر شود بسیار موثرتر و پویاتر است.
در سطح استراتژیک، بلاک چین واسطه ای برای بهره وری اعتماد، توانایی ایجاد مدل های کسب و کار جدید و تسهیل کننده تبادل داراییها است و در بازارهای جدید پیشگام خواهد بود.
این تکنولوژی حتی نتیجه هایی را که ما با رویکردها و تکنیک های سنتی BPM کنونی قول داده ایم حاصل خواهد کرد. حتی ممکن است آن را نادیده بگیرید و تصور کنید امروز بر صنعت شما تأثیر نمیگذارد.
کسانی که این دیدگاه را دارند، این کار را با ریسک منسوخ شدن انجام میدهند. شما میتوانید بخشی از این تغییرات باشید … یا میتوانید تنها اتفاق افتادن آن را نظاره گر باشید.