4 عامل موفقيت در BPR (مهندسی مجدد فرآیندهاي کسب و کار ) در شرکتهاي کوچک و متوسط
رقابت و جهانی سازی باعث شده که شرکت ها برای بازسازی دوباره روی تغییرات مدیریتی تمرکز شوند. BPR یک رویکرد برای تحول در کسب و کار است که بر مدیریت مبتنی بر مشتری و عمليات مدیریت فرآیند گرا (که اغلب توسط فناوری اطلاعات (IT) فعال می شود) تاکید می نماید.
ریموند و همکاران (1998) اظهار داشت که ادبیات بر روی مهندسی مجدد فرآیندها در شرکت های بزرگ متمرکز شده است و این پرسش مطرح می شود که آیا عوامل موفقیت BPR (مهندسی مجدد فرآیندهاي کسب و کار ) در شرکت های کوچک و متوسط (SMEs شرکت هایی با کمتر از 250 کارمند) مشابه شرکت های بزرگ می باشد.
در اين مقاله به بررسي عوامل موفقیت و شکست مهندسی مجدد فرآیندها در شرکت های کوچک خواهيم پرداخت. در بالا مهندسی مجدد فرآیندهارا شرح داديم، در ادامه ابتدا چارچوبهاي مختلف BPR و عوامل موفقیت و شکست مختلف در SMEs را بررسي و بعد از آن مدل اصلاح شدهاي را برای موفقیت مهندسی مجدد فرآیندها در SME ها طراحي ميشود.
ماهیت BPR (مهندسی مجدد فرآیندهاي کسب و کار )
BPR (مهندسی مجدد فرآیندهاي کسب و کار ) برای دستیابی به پیشرفت چشمگیر در مقیاسهای عملکردی است (Hammer، 1990). BPR (مهندسی مجدد فرآیندهاي کسب و کار ) تاکید بر ادغام افقی است که از مرزهای سازمانی عبور می کند – تجزیه و تحلیل و طراحی جریان های کاری و فرآیندهای در داخل و بین سازمان ها است (Davenport، 1993).
عناصر اصلی مهندسی مجدد فرآیندهاي کسب و کار عبارتند از:
- طراحی مجدد فرایندهای اساسی
- اضافه کردن ارزش به مشتریان نهایی
- ادغام تخصص میان عمليات و بهره برداری از فناوری اطلاعات.
چالش های ابتکار BPR (مهندسی مجدد فرآیندهاي کسب و کار ) هم فنی و هم فرهنگی و اجتماعی هستند. از لحاظ فنی، پیشرفت فرایندهای رادیکال، مشکل ساز است.
چالش اجتماعی و فرهنگی در مقابله با واکنش های مردم نسبت به تغییرات احتمالی سازمانی مورد نیاز، است (Reijers & Mansar، 2005؛ Sarker et al.، 2006). بسیاری از عوامل در موفقیت BPR (مهندسی مجدد فرآیندهاي کسب و کار ) ذاتی است.
- اول، تعهد مدیریت ارشد مهم است تا اطمینان حاصل شود که ابتکار عمل حفظ و بر آن تمرکز شده است
- دوم، مهندسی مجدد بر ارائه خدمات به مشتریان با ارزش بیشتر (Cameron & Braiden، 2004).
- سوم، مهندسی مجدد تاکید زیادی بر کارکنان و نقش آنها در حل مشکلات دارند (لارسن و مایرز، 1999). بهبود فرایند شامل تغییرات در مشاغل و ساختار اجتماعی برای افزایش انگیزه، کاهش استرس و بهبود عملکرد با توانمند سازی می شود (Wastell et al.، 1994).
- چهارم اینکه فناوری اطلاعات در زمینه ایجاد و نگهداری شبکه های تجاری انعطاف پذیر، توانمندساز است (Tinnila، 1995).
- در نهایت، پنجم، استراتژی مهندسی مجدد فرآیندها مهم است، يعني BPR، ورودی های حیاتی خود را از برنامه ریزی شرکت و فناوری اطلاعات کسب کند. (Teng et al.، 1994؛ Talwar، 1993).
در مهندسی مجدد فرآیندها، اگر بیشتر از یادگیری سازمانی بهره برده شود، احتمال موفقیت بیشتر خواهد بود (Craig & Yetton، 1997).
BPR در SMEها
مطالعات BPR یا مهندسی مجدد فرآیندهاي کسب و کار در SME ها نشان می دهد که شرکت هاي کوچک و متوسط در صورت رعایت اصول اساسی مهندسی مجدد فرآیندها ميتوانداز بازطراحي فرايندهاي کسب وکار خود سود ببرند.
به طور مثال بازطراحي فرايندهاي کسب و کار پیرامون نیازهای مشتری با استفاده از فناوری اطلاعات بیشتر و با بهرهگيري از ابتکارات نوآورانه. توجه شود:
- تعهد بالاترین سطح مدیریت و رویکرد روش شناختی ضروری هستند (Ursic et al.، 2005).
- مشارکت از طرف کارکنان نیز سودمند و بسيار مهم است (ریموند و همکاران، 1998).
چهار معیار کلیدی
چارچوب Chang و Powell در SME BPR، چهار معیار کلیدی را که بر موفقیت مهندسی مجدد فرآیندهاي کسب و کار در شرکتهاي کوچک تأثیر می گذارد، مشخص می کند: فرهنگ، ساختار، منابع و تکنولوژی.
- فرهنگ: مهندسی مجدد فرآیندها بدون تغییر عمیق فرهنگی کار نمی کند، زیرا بر رهبری، کار گروهی، توانمند سازی، کارآفرینی و ریسک پذیری تأکید می کند (Tersine et al.، 1997؛ Ursic et al.، 2005).
- ساختار: کسب و کارهای کوچک، تیم و جهت گیری متقابل عملکردی را به جلو هدایت می کنند (Kinni، 1995). فقدان بوروکراسی برای شبکه های ارتباطی داخلی کارآمد و روابط غیر رسمی که برای مدیریت فرآیندها نیز اینگونه می باشد. SMEsها قادر به پاسخگویی به نیازهای مشتریان هستند و به دلیل کم بودن لایه های مدیریت، کسب و کارهای کوچک به مشتریان نزدیک تر می شوند (Brady & Voss، 1995).
- منابع: SME هایی که در تلاش برای اجرای مدیریت کیفیت هستند با دو مشکل جدی مواجه هستند: کمبود مالکیت کسب و کار و کمبود منابع مالی و انسانی که ممکن است رشد را محدود کنند (Haksaver، 1996؛ Interill & Kolak، 1996). بنابراین، در حالی که بقای SME ها از اهمیت بالایی برخوردار است، محدودیت های مالی می توانند مانع متعهد شدن SMEs در برابر مهندسی مجدد فرآیندها شوند.
- فناوری: زیرساخت فناوری اطلاعات می تواند بعنوان توانمند ساز برای برنامه ریزی و تغییر گزینه های عملی موجود یا محدودیتی برای آنها باشد.