شش سیگما چيست؟
شش سیگما یکی از محبوب ترین روش های بهبود فرآیند در عرصه تولید است. این تکنیک اساسا مجموعه ای از ابزارها و تکنیک ها است که به بهبود فرآیند در سازمان شما کمک میکند.
هدف اصلی روش شش سیگما، به حداقل رساندن میزان نقص و تنوع در فرآیندهای کسب و کار است. برای فرآیندی با نام “شش سیگما”، باید نقایص تقریبا غیرممکن باشد (3.4 نقص در 1 میلیون فرصت).
شش سیگما یک رویکرد منظم و مبتنی بر علم آمار و روش بهبود مستمر است و با استفاده از داده های آماری، به دنبال از بین بردن نقص در یک محصول، فرآیند یا خدمات می باشد.
صدها شرکت در سرتاسر جهان، شش سیگما را به عنوان راهی برای انجام کسب و کار خود در نظر گرفته اند. برخی آن را فلسفه ای میدانند که باور دارد همه فرآیندهای کسب و کار قابل سنجش بوده و میتوانند بهبود یابند.
فرآیند شش سیگما شامل فعالیتهای اندازه گیری، بهبود و اعتبارسنجی است. سیگما (σ) نشان دهنده انحراف استاندارد جمعیت است و میزان پراکندگی (انحراف از معیار) مجموعهای از داده های جمع آوری شده از یک فرآیند را اندازه گیری میکند.
این نامگذاری یا عنوان شش سیگما مربوط به ارتباط بین تعداد نقص ها در هر یک میلیون داده و تعداد انحرافات استاندارد موجود در یک مشخصه از فرآیند است.
در علم آمار، سیگما به فواصل زیر منحنی نرمال برمیگردد. هر فاصله یک انحراف استاندارد یا یک سیگما است. بنابراین، شش سیگما به فاصله مثبت منفی سه سیگما (3σ± ) از میانگین داده ها در زیر منحنی توزیع آماری اشاره میکند.
در مورد توزیع نرمال، 68.26٪ از دادهها در فاصله مثبت منفی یک سیگما از میانگین، 95.46٪ از آنها در فاصله مثبت منفی دو سیگما و 99.73٪ از داده ها در فاصله مثبت منفی سه سیگما از میانگین قرار دارند.
فرآیندی که پراکندگی آن از ± 3 سیگما تجاوز کند، باید بهبود یابد. در فرآیندی که دارای قابلیت شش سیگما باشد، تنها تعداد بسیار کمیاز شکست های احتمالی بیرون از حدود مشخصه های منفی می افتند.
همچنین اگر شش سیگما به صورت نقص در هر میلیون به عنوان هدف قرار گیرد، میتواند یک معیار برای اندازه گیری عملکرد فرآیند محسوب شود. هنگامی که عملکرد فعلی فرآیند اندازه گیری میشود، هدف این است که با بهبود مستمر، سطح فرآیند به سمت شش سیگما برود.
پیش از اینکه چگونگی اجرای پروژه شش سیگما را شرح دهیم لازم است به توضیحاتی درباره برخی اصطلاحات مربوط به کارشناسان شش سیگما بپردازیم.
برای اجرای شش سیگما در سطح شرکت، از پرسنلی که در زمینه استفاده از ابزارهای آماری و تکنیکهای شش سیگما بسیار ماهرند، استفاده میشود. نام سطوح آموزشی و صدور گواهینامه برای شش سیگما، از هنرهای رزمی قرض گرفته شده است.
هر سطح برای صدور گواهینامه با یک کمربند رنگی مشخص میشود. این کمربندها شامل کمربندهای سفید، زرد، سبز، سیاه و سیاه استادی هستند.
کمربند سیاه استادی
فردی که دارای کمربند سیاه استادی است به طور کلاسیک در ابزارهای آماری، متدولوژی شش سیگما و فرآیندهای مدیریت آموزش دیده است.
چنین فردی، گروه های کمربند سیاه و تیم های شش سیگما و همچنین مشکلات مختلفی که باید مورد بازبینی قرار گیرند را هدایت میکند. علاوه بر این، مسئول استراتژی و آموزش افراد در سطح کمربند سیاه و پایین تر از آن نیز هست.
کمربند سیاه
فرد دارای کمربند سیاه بالاترین سطح آموزش در ابزارهای آماری شش سیگما را دریافت میکند. کمربندهای سیاه برنامه هایی برای اجرای پروژه شش سیگما ارائه میدهند.
مسئولیت های آنها شامل ایجاد طرح های پروژه، هدایت پروژه و هدایت اعضای تیم، از جمله کمربندهای سبز و زرد است. افراد دارای کمربند سیاه اغلب اعضای تیم های دیگر را برای استفاده مناسب از ابزار شش سیگما (مانند نمودارهای کنترل، هیستوگرام ها و تجزیه و تحلیل علل ریشه ای (RCA)، آموزش میدهد.
کمربند سبز
افراد دارای کمربند سبز به صورت پاره وقت، گزارشهای لازم را به یک کمربند سیاه و همچنین تیم های ارشد بهبود فرآیند، ارائه میکنند.
این افراد میبایست تقریبا 25 تا 50 درصد از زمان خود را به کار بر روی پروژههای شش سیگما و معمولا در حوزههای عملکردی خود، اختصاص دهند.
کمربند سبزها آموزش هایی در مورد روش DMAIC، ابزارهای آماری، جمع آوری داده های مناسب و تجزیه و تحلیل داده ها دریافت مینمایند.
کمربند زرد
فرد دارای کمربند زرد باید درک اولیه ای از شش سیگما، ابزار آماری و روش DMAIC داشته باشد. افراد دارای کمربند زرد اغلب از میان نیروهای کاری انتخاب میشوند که به دلیل مهارت، دانش و تجربه خود در ارتباط با فرآیند مورد نظر، افراد شناخته شده ای هستند.
آنها اغلب نقش کارشناس موضوع (SME) را برای این فرآیند انجام میدهند. کمربند زردها در فاز اندازه گیری یک پروژه، جمع آوری داده ها، اندازه گیری ها و معیارها ارزشمندند. با این حال، معمولا در فرآیند تجزیه و تحلیل اطلاعات دخیل نیستند.
چگونگی اجرای شش سیگما
دخالت دادن مستقیم کارکنان و معرفی استراتژیهای شش سیگما به آنها عامل مهمی برای پیاده سازی موفق پروژه است. آموزش تکنیک های شش سیگما به کارکنان کلیدی یک پیش نیاز مهم خواهد بود. شرکت هایی که با موفقیت برنامه های شش سیگما را پیاده سازی میکنند، بهبود در عملکرد شرکت و افزایش بازده مالی را گزارش میدهند.
پروژه
بهترین راه برای اجرای یک برنامه شش سیگما، شروع یک پروژه آزمایشی یا اولیه است. شما میتوانید یکی از فرآیندهای شرکت را که تولیدات معیوب ایجاد میکند و یا مشکلی دارد، شناسایی نمایید.
فرآیند شناسایی یک پروژه اولیه، باید توسط افرادی انجام گیرد که کار را انجام میدهند و ورودیهای خود را بررسی میکنند. شش سیگما تنها زمانی کار میکند که همه افراد درگیر باشند.
آموزش
فردی که پروژه پیاده سازی شش سیگما را هدایت میکند، باید در مورد روش ها و اصول شش سیگما آگاهی داشته باشد. درواقع او باید متخصص کمربند سیاه باشد.
در مورد کسب و کارهای کوچک، معمولا یک فرد دارای کمربند سیاه برای پروژه اولیه کافی است. چنین کسب و کاری میتواند یک کارمند جدید واجد شرایط استخدام کند و یا میتواند به یکی از کارکنان خود آموزش های لازم را ارائه دهد. آموزش برای صدور کمربند سیاه و اجرای پروژه آزمایشی ممکن است با هم همپوشانی داشته باشند.
تیم
هنگامیکه شرکت، رهبر کمربند مشکی گروه را انتخاب نمود، باید اعضای تیمی را که به اجرای آن کمک میکنند نیز مشخص نماید. شرکت باید با کارکنانی که در پروژه آزمایشی شرکت دارند، رایزنی و مشورت نماید.
برخی از اعضای تیم تبدیل به رهبران کمربند سیاه برای اجراهای دیگر در شرکت میشوند و بسیاری از کارگران تبدیل به کمربند سبزهایی میشوند که به رهبران کمربند سیاه کمک مینمایند. کارکنان خوب نه تنها برای تیم مورد نیاز هستند، بلکه وجود آنها برای پیاده سازی شش سیگما پس از پروژه اولیه نیز ضروری است.
طرح
تیم باید برنامه ریزی را تحت رهبری فرد یا افراد کمربند سیاه انجام دهد. هدف این است که ساختار سازمانی را به گونهای بسازیم که بتواند هدف فرآیند تولید برای کاهش نقص ها را ساده سازی نماید.
رهبران دارای کمربند مشکی مناطق مشکل را شناسایی میکنند و کارگرانی که در آن مناطق مشغول به کار هستند، میتوانند به ارائه راه حل ها کمک نمایند.
به این ترتیب طرح شش سیگما، جزئیات اقداماتی را که تیم برای کاهش ضایعات، افزایش کارایی کارگران و از بین بردن گلوگاه ها پیشنهاد میکند شرح خواهد داد.
اجرا کردن
شش سیگما نیاز به یک تلاش اولیه دارد و پس از آن تبدیل به یک فرآیند مستمر میشود. پروژه اولیه باید مراحل ابتدایی را بنا نهاده و سازمان را برای ادامه برنامه یاری دهد.
تیم شش سیگما تغییرات لازم را طبق برنامه انجام میدهند و سپس یک فرد دارای کمربند سیاه را برای اجرای آن اختصاص خواهند داد.
افراد دارای کمربند سبز با توجه به برنامه جدید و راهنمایی های کمربندهای سیاه، به عملیات کمک نموده و مسئولیت های خاص را بر عهده میگیرند.
ارزیابی
در حین تکمیل پروژه اولیه، ارزیابی در مورد اینکه چه کاری خوب انجام شد و در کجا مشکلی وجود داشت، انجام میگیرد. کارگران مشمول پروژه شش سیگما، یک منبع کلیدی برای ارزیابی معیارها و پارامترها هستند.
در این مرحله شرکت نیاز به حداقل یک کمربند سیاه و چندین نامزد برای آن دارد. مرحله ارزیابی، پایه ای برای ادامه کار در فعالیت های دیگر مناطق شرکت است.
در یک کسب و کار کوچک، دور دوم احتمالا میتواند تمام فعالیت های باقی مانده در بخش تولید را شامل شود. دور سوم میتواند اصول شش سیگما را به خدماتی مانند طراحی و منابع انسانی گسترش دهد.
ابزارهای شش سیگما
برخی از متداول ترین ابزارها برای پیاده سازی و استفاده از اصول شش سیگما به شرح زیر هستند:
- DMAIC: مخفف تعریف، اندازه گیری، تجزیه و تحلیل، بهبود و کنترل است (Define, Measure, Analyze, Improve , Control ) و اشاره به یک چرخه بهبود مبتنی بر داده ها دارد که برای بهبود، بهینه سازی و تثبیت فرآیندهای کسب و کار استفاده میشود. چرخه بهبود DMAIC، یکی از ابزارهای اصلی برای استفاده از اصول شش سیگما است.
- DMADV: فرآیندی است که توسط شرکت موتورولا به عنوان بخشی از پروژه شش سیگما تعریف شد. این کلمه مخفف تعریف، اندازه گیری، آنالیز، طراحی و اعتبار سنجی است. DMADV بر روی فرآیندهای جدید اعمال میشود تا اطمینان حاصل گردد که آنها به سطح کیفی شش سیگما دست یافته اند.
- آنالیز علت و اثر: تکنیکی است که کمک میکند تا همه علت های ممکن را برای یک مشکل شناسایی کنید. به کمک این تکنیک میتوانید یک وضعیت را به طور کامل و همه جانبه تجزیه و تحلیل نمایید.
- آنالیز SIPOC :SIPOC (گاهی اوقات COPIS) یکی از ابزارها در زمینه بهبود فرآیند و از ابزارهای شش سیگما است. این آنالیز خلاصه ورودی ها و خروجی های یک یا چند فرآیند را در فرم یک جدول ارائه میدهد. SIPOC مخفف تامین کنندگان، ورودی ها، فرآیندها، خروجی ها و مشتریان (suppliers, inputs, process, outputs, customers) است و این کلمات ستون های جدول را تشکیل می دهند.
- نقشه برداری از جریان ارزش: ابزار دیگری است که در فاز تجزیه و تحلیل DMAIC مورد استفاده قرار میگیرد. نقشه برداری از جریان ارزش، جریان مواد و اطلاعات را در فرآیندهای شما نشان میدهد.