برخی اشتباههای کلیدی در شناسایی فرایندها
ماتیاس کرچمر میگوید بسیاری از شرکتها پروژههای بهبود خود را بر اساس اتفاقات شناسایی میکنند. مثلاً مدیر منابع انسانی پیامی برای بهبود فرایندها ارسال میکند و سپس با فراهمکردن بودجهای اندک سعی میکند فرایند پرداخت را بهبود دهد یا بخش پشتیبانی مقداری پول باقیمانده دارد و میخواهد با آن فرایند خرید و تهیۀ وسایل اداری را بهبود دهد.
درست است که ممکن است با بهبود این فرایندها نتایج مثبتی هم حاصل شود، ولی ازآنجاکه فرایندها تأثیر آنچنانی بر استراتژیها و موقعیت رقابتی سازمان ندارند، نمیتوانند کسی را در سازمان هیجانزده کنند. پس یکی از اشتباهها، پیروی کورکورانه از اتفاقات و افراد مختلف سازمان است.
اشتباه بزرگ دیگر این است که آنها فرایندها ی زیادی شناسایی میکنند که واقعاً زیر حد متوسط آن صنعت در حال اجرا هستند. بنابراین ابتدا تصمیم میگیرند که آنها را بهبود دهند. اقدام به بهبود این فرایندها تا رساندن به بالاتر از حد متوسط صنعت، حرکت خوبی در سازمان است؛ ولی لازم است این کار بهصورت کاملاً کارا انجام شود.
شما بایستی سعی کنید آنچه را دیگران انجام دادهاند، تکرار کنید و بخش بزرگتر بودجۀ خود را برای فرایندها ، با تأثیر زیاد اختصاص دهید. اما معمولاً سازمانها از اصلاح این فرایندها هیجانزده میشوند و زمان و بودجۀ کافی برای فرایندهای بسیار مهم اختصاص نمیدهند.
برای آشنایی با گامهای چرخه مدیریت فرایند اینجا کلیک کنید.
چگونه میتوان از وقوع چنین اشتباههایی در شناسایی فرایندها جلوگیری کرد؟
ماتیاس کرچمر: به نظر من بایستی فهرستی قابلاجرا برای مدیریت فرایندها موجود باشد. در این فهرست تمام فرایندهای بسیار مؤثر باید آورده شده و مشخص شود کدام فرایند نسبت به رقبا تکامل کمتری دارد.
فرایندها ی با تأثیر زیاد و تکامل کم بهترین هدف هستند و با تمرکز روی آنها میتوان بیشترین ارزش را کسب کرد. سپس میتوانید قابلیتهای لازم برای بهبود فرایندها را به فهرست BPM خود اضافه کنید. برای این کار میتوانید در سازمان خود آنالیز قابلیت[1] انجام دهید و با ایجاد توانایی مدیریت فرایند و شناسایی جاهایی که از بهترین عملکردها فاصله دارد، برای بهبود عملکرد آنها برنامهریزی کنید.
[1]. capability assessment