
[aparat id=’Hr4n0′]
به معرفی ترسیم فرآیند با استفاده از اشکال BPMN خوش آمدید!
امروز قصد داریم اشکال اساسی BPMN و نحوه استفاده از آنها را معرفی کنیم.
البته برای افرادی که تجربه کمی در مورد ترسیم فرآیند دارند یا قبلاً ویدیوهای مشابهی را در این زمینه بررسی کردهاندرما به اشکال اساسی ترسیم فرآیند مانند محدوده کاری، نقش کاری، دروازههای انحصاری، رویدادهای شروع و پایان نگاه میکنیم.
ما در واقع اولین نقشه فرآیند خودمان را خواهیم ساخت.
”BPMN” در اختصار علائم مدلسازی فرآیند کسبوکار است. مجموعهای از اشکال استاندارد است
که برای نشان دادن نقشههای فرآیند به کار میرود.
این استاندارد در واقع در بدنهای به نام گروه مدیریت شیء نگهداری میشود اگر تمایل دارید بیشتر در این باره بخوانید از وبسایت omg.org بازدید کنید
خب، چرا افراد باید از BPMN استفاده کنند؟
خب BPMN مانند یک زبان است و چه به زبان بیاید چه برنامهنویسی شده باشد اطمینان حاصل میکند ارتباطات با ثباتی بین افرادی که نقشه فرآیند را بازبینی میکنند و افرادی که آن را مینویسند وجود داشته باشد تا افراد دیگر بتوانند درک کنند شما سعی میکنید چه چیزی را به واسطه نقشه فرآیندتان بیان کنید
اولین شکلی که آن را بررسی میکنیم محدوده کاری است و این واقعاً بنیادیترین المان شماست. این شکل به عنوان یک نگهدارنده برای یک فرآیند عمل میکند گرچه محدودههای کاری میتوانند چند نقش کاری در خودشان داشته باشند.
اما ما در چند لحظه دیگر آن را بررسی خواهیم کرد چیزی که در خصوص محدوده کاری اهمیت دارد به خاطر داشته باشید این است که این نگهدارنده شماست و در محدوده کاریتان در واقع فرآیندتان را ترسیم خواهید نمود.
همانطور که اشاره شد محدودههای کاری میتوانند در درونشان نقشهای کاری داشته باشند نقش کاری یک جداکننده در درون آن محدوده کاری است که آن را برای ما بیش از پیش جدا میکند و وظایفی که در آن نقش کاری ظاهر میشوند. متعلق به همان نقش سازمانی یا بخش سازمانی هستند.
اگرچه ما در مثالمان تنها ۲ نقش کاری داریم شما میتوانید در یک محدوده کاری چند نقش کاری داشته باشید.
اکنون بیایید اولین شکلی که در گردش کار یک نقشه فرآیند ظاهر میشود را بررسی کنیم این شکل تنها یک وظیفه نامیده میشود.
این مرسومترین شکل مورد استفاده است و نقشههای فرآیند شما احتمالاً چندین مورد از این شکل را در خود خواهد داشت این فعالیت یا قسمتی از کاری را تعریف میکند که باید تکمیل گردد. شما باید به هنگام تعریف وظایفتان از کلمات کنشی مثل اداره کنید، مشخص کنید، یا بازبینی کنید، استفاده کنید
اکنون بیایید دومین شکل مرسوممان یعنی دروازه انحصاری را بررسی کنیم
گاهی از این شکل با نام جعبه تصمیمگیری یا تنها یک دروازه یاد میشود. کاری که انجام میدهد این است که یک شرایط برای ما ایجاد میکند، جایی که تصمیمها باید اتخاذ شوند.
فرض کنید در حال رانندگی با یک ماشین هستید و به یک تقاطع میرسید و تصمیماتتان حرکت به چپ، راست، یا مستقیم است. باید یک تصمیم بگیرید و تنها میتوانید یک راه را انتخاب کنید.
این کاری است که دروازه انحصاری ما انجام میدهد. آن شرایط را برای ما ایجاد میکند و در طبیعتش به حالت انحصاری تبدیل میشود. چراکه شما تنها میتوانید یک انتخاب داشته باشید و سپس همان مسیر را دنبال کنید
یک شروع رویداد همان چیزی است که نامش پیشنهاد میدهد. این رویداد نشانگر آغاز نقشه فرآیند ما است
درحالی که انواع مختلفی از رویدادهای شروع وجود داردو ما فقط اساسیترین آنها را بررسی میکنیم. و آن یک دایره با حاشیهای بسیار نازک در اطرافش استمن همچنین یک نوع دیگر آن را هم در اینجا قرار دادهام. که دایره آن سبز میباشد.
چراکه بسیاری از ابزارهای ترسیم فرآیند که در واقع برای ساخت نقشههای فرآیند استفاده میشوند به صورت پیشفرض شکل شروع شما را به رنگ سبز قرار میدهند
مشابه رویداد شروع، رویداد پایان هم انواع مختلفی دارد. اما برای امروز ما تنها شکل اساسی آن را بررسی میکنیم. خب، میتوانید ببینید که مشابه رویداد شروع این رویداد هم یک دایره است
اگرچه اکنون حاشیه دایره بسیار کلفتتر است. من همچنین یک نوع دیگر رویداد پایان را که به رنگ قرمز است هم قرار دادهام. چراکه بعضی از آن ابزارهای ترسیم فرآیند این رویداد را هم به صورت پیشفرض به رنگ قرمز قرار میدهند
وقت آن است که سرگرمی شروع شود!
بیایید ساخت اولین نقشه فرآیندمان را بسازیم!
برای شروع من میخواهم درک کنم فرآیندی که میخواهم نقشه آن را ترسیم کنم چیست؟
برای امروز بیایید پرداخت هزینه شکلات بار توسط صندوقدار در یک فروشگاه را بررسی کنیم!
چیزی که همین حالا میتوانم بگویم این است که وقتی نهایتاً به سطح دوم خودم نگاه میکنم.
میدانم که حداقل ۲ نقطه فعل و انفعال در اینجا وجود دارد. یکی از آنها بین آن مشتری که پرداخت را
برای شکلات بار انجام میدهد و دیگری بین آن صندوقدار.
سؤال دومی هم که برای هر نقشه فرآیندی بنیادی است این است که محدودیتهایم را بدانم
نقطه شروع و نقطه پایان من کجاست؟
برای امروز بیاید فکر کنیم شروع زمانی است که صندوقدار تقاضای پرداخت دارد و پایان زمانی است که
صندوقدار میگوید ممنونم!
با نگاه کردن به سطح اولمان میتوانیم تأیید کنیم که این یک توصیف سطح بالا است میتوانیم ببینیم که در مجموع ۵ شکل وجود دارد و تنها ۳ وظیفه در درون آنها است
چیزی که اهمیت دارد این است که سطح اول ما مقدمه را بنا میکند و میگوید آن فرآیند دقیقاً چه چیزی است و یک نقطه نظر به شدت سطح بالا است این برای دورهم آوردن ذینفعانتان و رسیدن به یک موافقت جمعیدر خصوص اینکه این فرآیند چه چیزی است میباشد هیچ دستورالعمل تعیین شدهای وجود ندارد
تا مشخص کند چه تعدادی شکل باید منظور شود با این وجود من شما را تشویق میکنم که آن را کمتر از ۷ شکل در نظر داشته باشید.
بیایید نگاهی به فرآیندمان بیندازیم
میتوانیم ببینیم که شکل شروع ما در محدودهای که در اسلاید قبلی معین کردیم قرار گرفته است.
صندوقدار ما تقاضای پرداخت دارد که این فرآیند ما را آغاز خواهد کرد اولین وظیفه ما این است که تصمیم بگیریم با چه روش پرداختی میخواهیم پیش برویم؟ به دنبال آن پردازش پرداخت و سپس روش رسید است و در نهایت به رویداد پایان میرسیم جایی که روش پرداخت تکمیل شده است.
ممکن است بپرسید جزئیات بیشتر دیگری هم وجود دارد چرا آنها را لحاظ نکردیم؟
باز هم میگویم، ما سعی میکنیم تصویری ذهنی ایجاد کنیم که مصور میکند آن فرآیند در یک سطح بالا چگونه به نظر میرسد.
اگر تقریباً بدانید فرآیند چه چیزی است من میگویم ما در ارتباطات سطح اول موفق عمل کردهایم
اکنون بیایید به سطح دوم خودمان نگاه کنیم. این نقشه فرآیند فعل و انفعالات ما است همین حالا میتوانیم بگوییم که ۲ نقش کاری و همچنین چند جایگاه وظیفه در این سطح قرار گرفته است
میتوانیم ببینیم که محدوده کاری ما دو نقش کاری دارد که صندوقدار و مشتری ما هستند و اینها ۲ نقطه فعل و انفعال برای پرداخت شکلات بار ما خواهند بود
صندوقدار فرآیند ما رابا تقاضای پرداخت آغاز میکند همانطور که فرآیند را آغاز میکنیم میتوانیم ببینیم
که اولین وظیفه زیر نقش کاری مشتری قرار گرفته است این یعنی آنها مالک آن هستند و این روش پرداخت ما را مشخص میکند.
میتوانیم ببینیم که دروازه انحصاری یک انشعاب را در میان مسیر به وجود آورده است. جایی که مشتری تنها می تواند بین کارت اعتباری بانکی یا یک دستگاه NFC مثل روشهای پرداختی اندروید یا اپل استفاده کند
همانطور که فرآیندمان را از دروازه انحصاری دنبال میکنیم و مسیر کارت اعتباری را پیش میگیریم میتوانیم ببینیم که وظیفه بعدی تحویل دادن کارت اعتباری به صندونقدار است
اکنون مشتری کارت اعتباری را به صندوقدار تحویل داده است و میتوانیم دو وظیفه بعدی که زیر نقش کاری صندوقدار قرار میگیرند را ببینیم که قراردادن چیپ ست کارت در کارتخوان و سپس دادن آن کارتخوان به مشتری است.
وقتی شروع میکنیم و بیشتر فرآیندمان را دنبال میکنیم میتوانیم ببینیم که دو وظیفه بعدی دوباره به مشتری باز میگردد تا اجازه پرداخت در کارتخوان را بدهد و کارتخوان را مجدداً به صندوقدار بازگرداند و آخرین وظیفه ما تشکر صندوقدار از مشتری و بعد از آن تکمیل شدن مبادله است
همانطور که میتوانید مشاهده کنید سطح دوم ما هنوز سطح بالایی است اگرچه کمی جزئیات بیشتری هم اضافه کرده است و این برای امروز با نیت قبلی بود!
به هر شکلی که سطح دومتان را ترسیم میکنید ممکن است تصمیم بگیرید که جزئیات اضافی هم لحاظ کنید
بنابراین به عنوان مثال در زیر اجازه برای پرداخت توسط کارتخوان میتوانستیم شرایطی را اضافه کنیم که در آن
مشتری ذخیره پولی کافی نداشته است یا رمز را اشتباهی وارد کرده است
بدین ترتیب ممکن است مسیرهای دیگری هم برای دنبال کردن بوده باشد آن چیزی که اهمیت دارد به خاطر داشته باشید این است که نقشه فرآیند شما همیشه باید با مخاطبتان ارتباط برقرار کند
شما باید بتوانید در واقع یک سطحی از جزئیات را در کنار هم قرار دهید که نیازهای آنها را برطرف میکند تعدادی از آیتمها هستند که میخواهم در صورتی که آنها را در جلسه امروز به روشنی بیان نکردم مورد تأکید قرار دهم و آن هم استفاده از رنگ سبز و قرمز است. قرمزی که نشانگر رویداد پایان و سبز ی که نشانگر رویداد شروع شما است.
شما باید از این رنگها استفاده کنید تا توجه فرد بازبینی کننده را جلب کنید اینکار کمک میکند تا مقدمه بنا شود و بلافاصله با استفاده از این رنگها بدانم نقطه شروع و پایان نقشه فرآیندم کجاست
ممکن است متوجه شده باشید که سطح دوم از نقشه فرآیند به سمت راست حرکت میکند این اتفاقی نبوده است و بهترین روش کار این است که در صورت امکان نقشه فرآیندتان را به سمت راست حرکت دهید
همچنین شما را تشویق میکنم تا از اینکه فرآیندتان از یک صفحه نمایش یا یک صفحه کاغذ بیشتر شود نگرانی نداشته باشید. وقتی ترسیم فرآیندتان را انجام میدهید احساس محدودیت در یک نگهدارنده خاص نداشته باشید. دلیل آن هم این است که همینکه شروع میکنید آن فرآیندها و شکل ها را فشرده کنید. دنبال کردن فرآیندتانو دانستن خروجی قدمهایتان دشوارتر میشود.